زمانی بود که شهر زنده بود، میتپید، نفس میکشید. حالا اما، خیابانها خالیاند، ساختمانها فرو ریخته و دیوارها ترک برداشتهاند. در گوشهوکنار، بوتههای علف از دل ترکهای پیادهرو به بیرون جهیدهاند. گویی این شهر دیگر چیزی برای گفتن ندارد. سکوت سنگینی بر هر گوشه سایه انداخته است؛ سکوتی که شاید در وهلهی اول آرامشبخش بهنظر برسد، اما اگر خوب گوش بسپاری، نوای مرگبارش در فضا پیچیده است. این سکوت، دردی است که زیر پوست شهر خزیده، مثل زخمی که درمانش فراموش شده باشد.
چنین صحنهای آشناست، نیست؟ روزهایی را به یاد میآوریم که شهر زیر آتش بود. دیوارهای این شهر بارها به لرزه درآمدند، در برابر طوفانی که تنها غریو بیپایانی از تاریکی و ویرانی بود. اما همین دیوارها هم، روزی خسته شدند و در برابر زمان سر خم کردند. زندگیای که روزگاری در این خیابانها جریان داشت، حالا تنها خاطرهای است. خیابانهای شهر قصههای تلخی در دل دارند؛ قصههایی که شاید هیچگاه بازگو نشوند، اما در هر سنگفرش، در هر گوشه، ردپایشان باقی است.
اما این فقط یک تصویر نیست. زمانی مردم با چشمانی وحشتزده به آسمان نگاه میکردند، وقتی که صدای هواپیماها در دل شب بیداد میکرد و شعلههای آتش، سایههای دراز و تاریکی بر دیوارها میانداخت. آن روزها، شهرها هم مثل مردمانشان جنگیدند؛ ساختمانها ایستادگی کردند، اما گاهی هم فرو ریختند. و اینگونه بود که خیابانها بیروح و خاموش ماندند، تنها با خاطراتی از روزهای پرهیاهو.
اما امروز، ما دیگر به آن روزها بازنمیگردیم. با این حال، سوال اینجاست: آیا شهرهایمان دوباره در برابر ویرانی و خاموشی فروخواهند ریخت؟ آیا اینبار میتوانیم مانع شویم؟ معماریای که از آن روزهای سیاه بازمانده، به ما یادآوری میکند که هیچ دیواری برای همیشه پابرجا نمیماند. اما آنچه باقی میماند، اندیشهای است که در دل ویرانی رشد میکند. آیا این سکوت را باید پذیرفت یا با آن به جنگ برخاست؟ شاید پاسخ ساده باشد: نمیتوان در برابر هر ویرانی ایستاد، اما میتوان در دل همان ویرانی، به دنبال راهی برای بازگشت بود.
این بار، ما از آنچه از دست دادهایم میآموزیم. معماریای که نه برای جنگیدن، بلکه برای بازگشت ساخته شده است. ساختمانی که وقتی همه چیز به پایان رسید، بتواند از نو زندگی را در دل خود جای دهد. آری، شهر ممکن است به سکوت کشیده شود، اما این سکوت، سرآغاز بازگشتی دوباره است. اینبار شاید نه با هیاهو، بلکه با آرامشی غریب.
بر گرفته از مقاله معماری آخرالزمانی Kaley Overstreet
دیدگاهتان را بنویسید